مدرا پندراگون، نیم فی و آخرین جادوگر سوار بر اژدها، خود را قربانی زندگی‌اش در دنیای قبلی‌اش می‌کند و در سرزمینی خشن به نام سانگراتا که توسط خون‌آشام‌های قوی اداره می‌شود، به هوش می‌آید. در رمان روی بال‌های خون اثر بریار بولین، او به آکادمی بلادوینگ فرستاده می‌شود، جایی که خون‌آشام‌های اشرافی (High-blood) کسانی مثل او را به عنوان مهره در بازی قدرت خود می‌دانند. مدرا به‌زور در یک مراسم خون‌آمیز به پرنس یخ‌زده و مغرور، بلیک دراکارو، پیوند می‌خورد، کسی که فکر می‌کند مالک اوست، اما مدرا حاضر نیست تسلیم شود.

در میان رقابت‌های مرگبار، دسیسه‌های سیاسی و دروغ‌هایی که می‌تواند جانش را به خطر بیندازد، مدرا باید هم از احساس کششی که نسبت به بلیک دارد عبور کند و هم راز شکل اژدهاگون خون خود را کشف نماید. وقتی قدرتش بیشتر می‌شود و سر به عصیان می‌گذارد، خطر واقعی‌اش ممکن است فقط آکادمی یا بلیک نباشد بلکه آن چیزی باشد که در سرنوشت اوست. روی بال‌های خون رمانی عاشقانه‌فانتزی تاریک با فضای آکادمیک، نبرد برای قدرت، جادوی ممنوعه و عشق خطرناک است، که توسط بریار بولین نوشته شده است¹.

=========================

خلاصه انگلیسی کتاب