در رمان هتل اختاپوس سفید نوشته الکساندرا بل، ایو شاو که کارشناسی ارشد هنر در شهر لندن و در سال ۲۰۱۵ است، او در زندگی‌اش دنبال آرامش است اما تحت تأثیر غم گذشته قرار دارد. او پس از آنکه پیرمردی مرموز به دفترش می‌آید و مجسمه کوچک و سفالی اختاپوس سفید را به او هدیه می‌دهد و از او می‌خواهد به هتل اختاپوس سفید بازگردد، وارد سفری اسرارآمیز می‌شود. هنگامی که آن مرد ناگهان در دفتر ایو می‌میرد، ایو از دنیای واقعی خارج شده و وارد دنیایی ماورایی می‌شود.

این سفر جادویی او را به هتلی در ارتفاعات کوه‌های آلپ سوییس می‌برد، جایی که در آن زمان شکلی سیال دارد و درهای هتل به دوره‌های مختلف تاریخی باز می‌شوند. در آنجا ایو نسخه‌ای جوان‌تر از مرد مرموز، مکس اورلی، را ملاقات می‌کند که نامش دقیقا مثل آهنگساز مورد علاقه ایو از قرنی دیگر است. وقتی آن‌ها در راهروهای باشکوه هتل پرسه می‌زنند، با زخم‌های گذشته روبه‌رو می‌شوند. احساس گناه ایو و ترومای مکس پس از جنگ جهانی اول مطرح می‌شوند و می‌کوشند دریابند آیا عشق و درمان عواطف می‌تواند پلی میان زمان برایشان بسازد؟ هتل اختاپوس سفید داستانی عاشقانه، خیال‌انگیز و سفر در زمان است¹.

=========================

خلاصه انگلیسی کتاب